زمان تقریبی مطالعه: 13 دقیقه

ابن آدم

اِبْنِ آدم، ابو زكریا یحیی بن آدم بن سلیمان قرشی كوفی (د 203ق / 818م)، فقیه، محدّث و مقری. نسبت وی به قرشی از آن روست كه پدرش آدم، مولای خالد بن خالد بن عمارة بن ولید بن عقبة بن ابی معیط اموی بوده، و خود از روات موثق و معتبر حدیث بوده است (ابن سعد، 6 / 233، 281؛ ابن حجر، 1 / 196)، لیكن چنانكه ذهبی (سیر، 9 / 523) تصریح كرده، یحیی پدر خود را درك نكرد. در مورد تولد وی تاریخ مشخصی نقل نشده است، اما چون در میان مشایخ وی مسعر بن كِدام در 155 یا 153ق و فطر بن خلیفه در 155ق وفات یافته‌اند، می‌توان تولد او را در 140ق / 757م و شاید قدری پیش از آن تخمین زد (شاكر، 9-12).
ابن آدم در كوفه كه یكی از مهم‌ترین مراكز علمی ‌آن روزگار بود به دنیا آمد و به تحصیل قرآن و حدیث و فقه پرداخت (نک‍ : ابن سعد، 6 / 233) و در اواخر عمر به فم الصلح (شهری قدیمی ‌بر سر راه بغداد به واسط) سفر كرد و در همانجا وفات یافت (همو، 6 / 281) و حسن بن سهل سرخسی كه مدتی وزارت مأمون را بر عهده داشت، بر جنازۀ وی نماز گزارد (ابن قتیبه، 516).
در مورد گرایش فكری ـ سیاسی ابن آدم اگرچه در متون تاریخی مطلب قابل توجهی به چشم نمی‌خورد، لیكن با كنار هم آوردن برخی اطلاعات پراكنده می‌توان نتیجه گرفت كه وی به دور از جریانات سیاسی زمان خود نبوده است. از تأمل در اسناد كتاب الخراج او چنین برمی‌آید كه وی در میان استادان خود بیش از همه به حسن بن صالح ثوری نزدیك بوده و تحت تأثیر او قرار داشته است، چنانكه می‌توان او را از خواص شاگردان وی به شمار آورد. حال با توجه به اینكه حسن بن صالح خود زیدی مذهب و در واقع از بانیان فرقۀ بتریۀ زیدیه بود (نک‍ : نوبختی، 57؛ اشعری، 73؛ طوسی، اختیار، 233)، و نیز با توجه به اینكه عیسی بن زید علوی، از سران زیدیه، در فاصلۀ سالهای 145-166ق / 762-783م به طور ناشناس با حسن بن صالح و در خانه او زندگی می‌كرد (نک‍ : ابن سعد، 6 / 261)، از طرف دیگر نظر به اینكه حسن بن صالح در 167ق وفات یافته، بنابراین یحیی بن آدم به طور حتم در همین فاصلۀ 145-166ق نزد او آموزش دیده و از آنجا كه خانۀ حسن بن صالح در آن زمان یكی از مهم‌ترین كانونهای مبارزه علیه حكومت عباسی بوده است، با اطمینان می‌توان ادعا كرد كه یحیی بن آدم با توجه به رابطۀ بسیار نزدیك با حسن بن صالح نمی‌توانسته با این جریان بیگانه باشد. این امكان نیز وجود دارد كه ابن آدم با حسین بن زید علوی برادر عیسی و فرزند زید شهید در ارتباط بوده و از وی حدیث شنیده باشد (ابن آدم، 31). همچنین ابن آدم در موارد متعددی به نقل اقوال و روایات فقهی اهل بیت (ع) پرداخته و در روایاتی كه از طریق وی نقل شده است نیز احادیث متعددی به چشم می‌خورد كه حكایت از حب اهل بیت دارد (نک‍ : بلاذری، انساب، 2 / 35، 97، 117؛ طوسی، اختیار، 98؛ همو، تهذیب، 6 / 387؛ كلینی، 2 / 93). با توجه به ارتباط ابن آدم با فرزندان زید شهید و ارتباط نزدیك او با حسن بن صالح زیدی بتری و همچنین با مقدم داشتن نام علی (ع) بر نام عمر در 10 مورد از كتاب خود (صص 155، 168) و نیز ذكر «علیه السلام» پس از نام علی (ع) در موارد بسیار و بالاخره ذكر یكی از بدعتهای عثمان در مخالفت با كردار پیامبر (ص) و علی (ع) و شیخین (ص 97)، می‌توان احتمال زیدی بودن ابن آدم را بر اینكه از اهل سنت بوده است، ترجیح داد. با فرض صحت این احتمال باید گفت ابن آدم یكی از معدود فقها و محدثین فرقۀ زیدیه در قرن 2ق / 8م است كه اثری از آنان باقی مانده است. از این جهت مطالعۀ اثر موجود وی، الخراج و جوانب مختلف شخصیت او می‌تواند در ارائۀ نكات روشن‌تر از تاریخ نسبتاً تاریك فرهنگی زیدیه در سدۀ 2ق، بسیار مؤثر باشد. صداقت و شخصیت برجستۀ علمی ‌ابن آدم در میان رجال‌نویسان اهل سنت محل تردید نبوده است. از آن میان ابن سعد (6 / 281)، ابن معین، ابوحاتم (ابن ابی حاتم، 4(2) / 128- 129)، عثمان بن ابی شیبة (ابن شاهین، 357)، نسائی، یعقوب بن شیبة (ذهبی، تذكرة الحفاظ، 1 / 360)، عجلی (ص 468) و ابن حبّان (9 / 252) وی را توثیق كرده و بخاری، مسلم و ابن‌ماجه، حدیث وی را در صحاح خود نقل كرده‌اند (ابن‌قیسرانی، 2 / 557- 558؛ ابن ماجه، 1 / 581). علی بن مدینی، ابن آدم را همراه با ابن مبارك و عبدالرحمن بن مهدی تنها وارثین علم در عصر خود شمرده است (ذهبی، همانجا). در كتب رجال شیعه اگرچه در مورد وثوق او سخنی به میان نیامده، لیكن حدیث وی در كتب اربعۀ شیعه و رجال‌كشی و نسخۀ اصح تفسیر قمی‌ وارد شده است (كلینی، 2 / 93؛ طوسی، تهذیب، 6 / 387؛ همو، اختیار، 34، 98؛ استرابادی، 1 / 438؛ قس: قمی، 2 / 165).

زمینه‌های دانش ابن آدم

الف ـ علوم قرآنی

ابن آدم نزد حمزة بن حبیب زیات آموزش دیده (نک‍ : ذهبی، سیر، 9 / 523) و چنانكه شاكر (ص 10) گفته است چون حمزه یكی از قرّاء سبعه بود، می‌توان حدس زد كه ابن آدم نزد او به آموختن قرائات پرداخته باشد. مدتی نیز نزد كسائی، یكی دیگر از قرّاء سبعه قرائت قرآن آموخت و جز مواردی ‌اندك به روایت قرائت كسائی نپرداخت (ابن ندیم، 32؛ ابن جزری، غایة النهایة، 2 / 363). ابن آدم علم قرائت را از ابوبكربن عیاش روایت كرده است و او كه خود قرائت قرآن را از عاصم بن بَهْدَلَه (د 127ق / 745 یا 746م) فرا گرفته بود، در كنار حفص یكی از دو راوی عمدۀ قرائت عاصم كوفی به شمار می‌رود. اهمیت ابن آدم در قرائت كوفی در این است كه او و یحیی بن محمد علیمی‌ تقریباً راویان منحصربه‌فرد ابوبكربن عیاش هستند، زیرا روایت راویان دیگر ابن عیاش رواج ندارد، چنانكه در میان 76 طریقی كه در النشر به ابوبكر بن عیاش ختم می‌شود، 58 طریق آن به یحیی بن آدم و 18 طریق باقی به علیمی‌ ختم می‌گردد. در بسیاری از كتب مهم قرائت، از جمله التیسیر ابوعمرو دانی، روایت یحیی بن آدم طریق منحصربه‌فرد روایت ابوبكر بن عیاش است (نک‍ : ابن جزری، النشر، 1 / 146-151؛ دانی، 14).
از مهم‌ترین شاگردان قرائت ابن آدم و كسانی كه از وی روایت كرده‌اند می‌توان از ابوبكر شعیب بن ایوب صریفینی، ابوحمدون طیب ابن اسماعیل ذُهْلی، خلف بن هشام بزاز از قراء عشره، و احمد بن عمر وكیعی نام برد. بسیاری از افرادی كه نام آنان در میان راویان حدیث ابن آدم خواهد آمد، چون احمد بن حنبل، و اسحاق بن راهویه نزد او علم قرائت نیز آموخته‌اند (همانجا؛ ابن جزری، النشر، 1 / 146- 149؛ همو، غایة النهایة، 2 / 363). در مورد تألیفات ابن آدم در علوم قرآنی از دو اثر وی به نامهای القراءات و مجرد احكام القرآن یاد شده است كه نشانی از آنها در دست نیست (ابن ندیم، 38، 41).

ب ـ علوم حدیث

چنانكه از تاریخ وفات مشایخ ابن آدم برمی‌آید، مدتی پیش از 155ق به استماع حدیث پرداخت و از مشایخ بزرگ كوفه حدیث شنید. شاكر فهرستی از مشایخ وی را كه خود در الخراج از آنان روایت كرده، گردآورده كه بالغ بر 73 تن است. وی نام 17 تن دیگر از مشایخ او را نیز از منابع دیگر استخراج كرده است (صص 206-210)، كه از آن میان می‌توان از مسعر بن كدام عامری، فطر بن خلیفة مخزومی، سفیان‌بن سعید ثوری، حسن بن صالح ثوری، عبدالله بن مبارك، شریك بن عبدالله قاضی، محمد بن حسن شیبانی، ابوبكر بن عیاش، حفص‌بن غیاث قاضی و سفیان بن عُیینة نام برد.
ابن آدم شاگردان و راویان بسیاری داشت كه از وی حدیث شنیده‌اند. شاكر نام 36 تن از شاگردان وی را ارائه داده است (صص 14-15). در مورد سایر شاگردان ابن آدم كه نام آنها در فهرست مزبور نیامده به این مآخذ رجوع شود: ابن سعد (6 / 89)؛ بلاذری (انساب، 5 / 269)؛ همو (فتوح، 267)؛ كلینی (2 / 93)؛ جوهری (ص 97)؛ خطیب بغدادی (ص 138)؛ ابن‌قیسرانی (2 / 558)؛ ذهبی (سیر، 4 / 84، 5 / 259، 260، 7 / 370، 8 / 383، 9 / 528). ابن‌آدم فرزندی به نام حسن داشته كه از پدر روایت كرده است (ابونعیم، 7 / 212). روایات ابن آدم از حیث سند از دقت قابل توجهی برخوردار است. جمع‌آوری روایات مختلف از یك حدیث با اسناد مختلف و ضبطهای متفاوت كه درموارد متعدد (صص 84- 88، 135- 138) دیده می‌شود، شاید تنها با آثار نسایی و محدثین نظیر او قابل مقایسه باشد. ابن آدم تنها به روایت حدیث نپرداخته، بلكه در علم غریب حدیث نیز آگاه بوده و از بررسی الخراج هنگامی ‌كه به تفسیر كلمات یا تركیبات غریب احادیث می‌پردازد، میزان اطلاع و تبحر وی در این فن آشكار می‌شود (صص 17، 22، 23، جم‍‌ ). ابن آدم اطلاعات تاریخی وسیعی نیز داشت و این مطلب از طرفی از بخش مربوط به فتوح عراق در الخراج، و از طرف دیگر در روایات تاریخی فراوان نقل شده از وی در سایر كتب تاریخی آشكار می‌شود (نک‍ : بلاذری، انساب، به كوشش محمودی، 2 / جم‍ ، 3 / 163؛ همان، به كوشش گویتین، 5 / 269، 273؛ همو، فتوح، جم‍ ‍؛ طبری، 1 / 12، 333، 366، 2 / 607، 649، 3 / 158، 193، 4 / 541).

ج ـ فقه

یحیی بن آدم نزد جمعی از فقهای كوفه فقه آموخته است كه در میان آنان باید از حسن بن صالح ثوری كه بیش‌ترین تأثیر را در آموزش فقه او داشته، و از عبدالله‌بن مبارك، شریك‌بن عبدالله قاضی و وكیع بن جراح نام برد. ابن آدم خود در درس ابوحنیفه و مالك بن انس حاضر نبوده، لیكن تعالیم آن دو را از طریق شاگردانشان فرا گرفته است (ابن آدم، جم‍‌ ). وی با نظرات امامان شیعه، امام باقر (ع) و امام صادق (ع)، از طریق شاگردان امام صادق (ع) آشنا بوده و در مواردی نظرات آنان را نقل كرده است. اگرچه ابن آدم چیزی از آرای فقهی زید بن علی (ع) در الخراج نقل نكرده، لیكن با توجه به رواج فقه زیدی در كوفه و رابطۀ نزدیك ابن آدم با زیدیان، بعید است كه از فقه زیدی آگاه نبوده باشد. ذهبی او را فقیهی مجتهد دانسته است (سیر، 9 / 525) و در مواردی چون اراضی مفتوح العنوه در كنار اصحاب رأی قرار می‌گیرد (نک‍ : ابن آدم، 18؛ قس: ابن هبیرة، 2 / 435). ستایش فقاهت حسن بن زیاد اللؤلؤی شاگرد ابوحنیفه توسط ابن آدم نیز شاهدی بر این مدعاست (ابن ندیم، 258)، ولی با بررسی تحلیل آرای فقهی كه خود در الخراج ذكر كرده، می‌توان نتیجه گرفت كه وی همچون استادانش حسن بن صالح، سفیان ثوری، سفیان‌بن عُیینة، وكیع و ابن مبارك پیرو مكتب اصحاب حدیث بوده و به تبعیت حدیث بیش از رأی گرایش داشته است. ابن‌ندیم (ص 283) نیز ابن آدم را در زمرۀ فقهای اصحاب حدیث ذكر كرده است. مقایسۀ كتاب الخراج یحیی بن آدم با الخراج فقیه حنفی معاصرش قاضی ابویوسف و نظرات فقهی آن دو در موضوعات مشابه نشان می‌دهد كه تا چه حد نظرات دو فقیه، یكی از اصحاب حدیث و دیگری از اصحاب رأی، به یكدیگر نزدیك بوده است. یكی از كارهای جالبی كه ابن‌آدم در الخراج انجام داده تعریفات مصطلحات فقهی مانند غنیمت، فیء خراج، احیاء اراضی، تحجیر، زكات، عشر و نظایر آن است (صص 17-20، 90، 112). و نیز بارها آرای فقهای مختلف چون ابوحنیفه، مالك، ابن ابی‌لیلی، حسن‌بن صالح، شریك و دیگران را نقل كرده و در كنار هم قرار داده است. از این جهت وی را باید یكی از پیشتازان فقه تطبیقی به شمار آورد. مسائل مورد توجه او بیش‌تر مربوط به زمین و آب و كشاورزی است. آرای فقهی او در مورد مسائل مربوط به خراج، مورد توجه خراج‌نویسان متأخر چون ابن رجب حنبلی (ص 15، جم‍‌ ) بوده است. همچنین ابن معین (1 / 146)، یكی از شاگردان او متذكر شده كه كسی را در فرایض (مواریث) آگاه‌تر از ابن آدم ندیده است. ابن ندیم (ص 283) كتابی بزرگ با عنوان الفرائض به او نسبت داده كه اثری از آن باقی نیست.
بجز كتاب القراءات، مجرد احكام القرآن و الفرائض كه ذكر آنها گذشت، ابن ندیم (همانجا) یك اثر دیگر با عنوان الزوال به وی نسبت داده كه حتی عنوان آن ابهام دارد. تنها اثر باقی مانده از ابن آدم همان كتاب الخراج است كه اول بار در 1314ق / 1896م به كوشش دكتر جوینبول در لیدن به چاپ رسیده است. ترجمۀ انگلیسی آن توسط بن شمش نیز در 1985م در لیدن منتشر شده است. با توجه با اینكه ابن آدم در الخراج از واقدی نقل حدیث كرده، و ملاقات وی با واقدی در 180ق / 796م صورت گرفته، تألیف الخراج باید قدری پس از 180ق بوده باشد، بنابراین الخراج ابن آدم با فاصلۀ‌ اندكی پس از الخراج قاضی ابویوسف تألیف شده است.

مآخذ

ابن آدم، یحیی، الخراج، به كوشش احمد محمد شاكر، قاهره، 1347ق / 1928م؛ ابن ابی حاتم، محمدبن ادریس، الجرح و التعدیل، حیدرآباد دكن، 1373ق / 1953م؛ ابن جزری، محمدبن محمد، غایة النهایة، به كوشش برگشترسر، قاهره، 1352ق / 1933م؛ همو، النشر فی القراءات العشر، به كوشش محمد ضباع، قاهره، كتابخانۀ مصطفی محمد؛ ابن حبّان، محمد، الثقات، حیدرآباد دكن، 1403ق / 1983م؛ ابن حجر، احمدبن علی، تهذیب التهذیب، حیدرآباد دكن، 1325ق / 1907م؛ ابن‌رجب حنبلی، عبدالرحمن بن احمد، الاستخراج لاحكام الخراج، بیروت، 1405ق / 1985م؛ ابن سعد، محمد، الطبقات الكبیر، به كوشش ادوارد زاخائو و دیگران، لیدن، 1904-1915م؛ ابن شاهین، عمربن احمد، تاریخ اسماء الثقات، به كوشش امین قلعجی، بیروت، 1406ق / 1986م؛ ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم، المعارف، به كوشش ثروت عكاشه، قاهره، 1960م؛ ابن قیسرانی، محمدبن طاهر، الجمع بین رجال البخاری و مسلم، بیروت، 1405ق / 1985م؛ ابن ماجه، محمدبن یزید، سنن، به كوشش محمد فؤاد عبدالباقی، قاهره، 1373ق / 1954م؛ ابن معین، یحیی، معرفة الرجال، به كوشش محمد كامل القصّار، دمشق، 1405ق / 1985م؛ ابن‌ندیم، الفهرست؛ ابن‌هبیره، یحیی‌بن محمد، الافصاح، حلب، 1366ق / 1947م؛ ابو نعیم اصفهانی، احمدبن عبدالله، حلیة الاولیاء، بیروت، 1387ق / 1967م؛ استرابادی نجفی، شرف‌الدین علی، تاویل الآیات الظاهرة، به كوشش محمد باقر موحد ابطحی و دیگران، قم، 1407ق / 1987م؛ اشعری، سعدبن عبدالله، المقالات و الفرق، به كوشش محمد جواد مشكور، تهران، 1361ش؛ بلاذری، احمدبن یحیی، انساب الاشراف، به كوشش محمدباقر محمودی، بیروت، 1394-1397ق / 1974-1977م؛ جج 2، 3؛ همان، به كوشش عبدالعزیز الدوری، بیروت، 1398ق / 1978م؛ ج 3؛ همان، به كوشش گویتین، بیت‌المقدس، 1936م، ج 5؛ همو، فتوح البلدان، به كوشش محمد رضوان، بیروت، 1398ق / 1978م؛ جوهری، احمدبن عبدالعزیز، السقیفة و فدك، به كوشش محمد‌هادی امینی، تهران، 1401ق / 1981م؛ خطیب بغدادی، احمدبن علی، شرف اصحاب الحدیث، به كوشش خطیب اوغلی، آنكارا، 1971م؛ دانی، عثمان ابن سعید، التیسیر، به كوشش اوتوپرتزل، استانبول، 1930م؛ ذهبی، محمدبن احمد، تذكرة الحفاظ، حیدرآباد دكن، 1333-1334ق؛ همو، سیر اعلام النبلاء، به كوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، 1406ق / 1986م؛ شاكر، احمد محمد، مقدمه و مؤخره بر الخراج یحیی بن آدم؛ طبری، محمدبن جریر، تاریخ الامم و الملوك، به كوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، 1960- 1968م؛ طوسی، محمدبن حسن، اختیار معرفة الرجال، به كوشش حسن مصطفوی، مشهد، 1348ش؛ همو، تهذیب الاحكام، به كوشش حسن موسوی خرسان، تهران، 1390ق؛ عجلی، احمدبن عبدالله، تاریخ الثقات، به كوشش امین قلعجی، بیروت، 1405ق / 1984م؛ قمی، علی بن ابراهیم، التفسیر، نجف، 1387ق؛ كلینی، محمدبن یعقوب، الكافی، به كوشش علی اكبر غفاری، بیروت، 1401ق؛ نوبختی، حسن بن موسی، فرق الشیعة، به كوشش آل بحرالعلوم، نجف، 1355ق / 1936م.

احمد پاکتچی

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.